جدول جو
جدول جو

معنی نا آگاه - جستجوی لغت در جدول جو

نا آگاه
غير مدركٍ
تصویری از نا آگاه
تصویر نا آگاه
دیکشنری فارسی به عربی
نا آگاه
Unknowing
تصویری از نا آگاه
تصویر نا آگاه
دیکشنری فارسی به انگلیسی
نا آگاه
ignorant
تصویری از نا آگاه
تصویر نا آگاه
دیکشنری فارسی به فرانسوی
نا آگاه
无知的
تصویری از نا آگاه
تصویر نا آگاه
دیکشنری فارسی به چینی
نا آگاه
ignaro
تصویری از نا آگاه
تصویر نا آگاه
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
نا آگاه
ignorante
تصویری از نا آگاه
تصویر نا آگاه
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
نا آگاه
nieświadomy
تصویری از نا آگاه
تصویر نا آگاه
دیکشنری فارسی به لهستانی
نا آگاه
незнающий
تصویری از نا آگاه
تصویر نا آگاه
دیکشنری فارسی به روسی
نا آگاه
необізнаний
تصویری از نا آگاه
تصویر نا آگاه
دیکشنری فارسی به اوکراینی
نا آگاه
onwetend
تصویری از نا آگاه
تصویر نا آگاه
دیکشنری فارسی به هلندی
نا آگاه
unwissend
تصویری از نا آگاه
تصویر نا آگاه
دیکشنری فارسی به آلمانی
نا آگاه
अज्ञानी
تصویری از نا آگاه
تصویر نا آگاه
دیکشنری فارسی به هندی
نا آگاه
無知な
تصویری از نا آگاه
تصویر نا آگاه
دیکشنری فارسی به ژاپنی
نا آگاه
অজ্ঞ
تصویری از نا آگاه
تصویر نا آگاه
دیکشنری فارسی به بنگالی
نا آگاه
habersiz
تصویری از نا آگاه
تصویر نا آگاه
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
نا آگاه
무지한
تصویری از نا آگاه
تصویر نا آگاه
دیکشنری فارسی به کره ای
نا آگاه
asiyejua
تصویری از نا آگاه
تصویر نا آگاه
دیکشنری فارسی به سواحیلی
نا آگاه
بے خبر
تصویری از نا آگاه
تصویر نا آگاه
دیکشنری فارسی به اردو
نا آگاه
ไม่รู้
تصویری از نا آگاه
تصویر نا آگاه
دیکشنری فارسی به تایلندی
نا آگاه
tidak tahu
تصویری از نا آگاه
تصویر نا آگاه
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
نا آگاه
ignorante
تصویری از نا آگاه
تصویر نا آگاه
دیکشنری فارسی به پرتغالی
نا آگاه
לא יודע
تصویری از نا آگاه
تصویر نا آگاه
دیکشنری فارسی به عبری

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از کارآگاه
تصویر کارآگاه
کسی که از حقیقت و چگونگی کاری و امری باخبر است، کارمند ادارۀ آگاهی، پلیس مخفی، کنایه از جاسوس، منجم، خبردهنده
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از دل آگاه
تصویر دل آگاه
دانا و هوشیار، عاقل و دوراندیش
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از ناآگاه
تصویر ناآگاه
بی خبر، بی تجربه، ناگاه، غفلتاً
فرهنگ فارسی عمید
نامطلع، بی خبر، نامستحضر، که خبردار نیست، که آگاه نیست، خفته، ناهوشیار، غیر متیقظ، نااستاد، بی تجربه، که واقف و ماهر نیست، مقابل آگاه، رجوع به آگاه شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از جان آگاه
تصویر جان آگاه
بیدار کننده جان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بی آگاه
تصویر بی آگاه
ناواقف، بی خبر، بی اطلاع، بی فایده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دل آگاه
تصویر دل آگاه
هوشیار و بیدار دل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دژ آگاه
تصویر دژ آگاه
بد اندیش، بد خوی، خشمگین، ظالم بی رحم
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بد آگاه
تصویر بد آگاه
جاهل، بی خیر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ناآگاه
تصویر ناآگاه
نامطلع، خفته، بی تجربه
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ناآگاهی
تصویر ناآگاهی
بی خبری، غفلت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ناآگاه
تصویر ناآگاه
بی خبر، جاهل
فرهنگ واژه فارسی سره
بی اطلاع، بی خبر، پرت، غافل، ناوارد، ناواقف، ندانم کار
متضاد: آگاه خبیر
فرهنگ واژه مترادف متضاد